دیوانه بازی

آن من دیوانه ی عاصی در درونم های و هو می کر د.....مشت بر دیوار ها می کوفت روزنی را جستجو می کرد....

دیوانه بازی

آن من دیوانه ی عاصی در درونم های و هو می کر د.....مشت بر دیوار ها می کوفت روزنی را جستجو می کرد....

من...

من یه ادم لوس خودخواه و مغرورم.... 

 

ولی همینه که هست! 

کاری نمیشه کرد. 

اصلن هم برام مهم نیست....  

نظرات 2 + ارسال نظر
مهرداد شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ق.ظ http://boudan.blogsky.com

چه قدر خوبه همه چیز از روی آگاهی باشه
وقتی آگاهانه پیش می ری به تمام زوایای رفتار و حرکات خودت اشراف داری و مسیر برات روشنه و هم خودت و هم دیگران جایگاهشون رو می فهمن و دم دمی بودن حذف می شه و این یعنی رشد، یعنی فردا این توان رو داری که همه ی نتایج رو پذیر باشی چون چیزایی هستن که قبل از اومدنشون، عنصر آگاهی پیدایششون رو بهت خبر داده بوده.
این صفت ها نیستن که برچسب بدی دارن نه، برعکس همه ی صفات زیبایی دارن و باید توی ما باشن، این عدم شناخت اوناس که بده، چون اینطوری توی جایگاه خودشون قرار نمی گیرن و فقط مشکل آفرینی می کنن و واموندن.
این خوبه که خودت رو می شناسی و می تونی با غرور بگی که مغروری و این خیلی ستودنیه.

khoshhalam khoshhal.....
avallin bar fahmidam chi migi!
;mersi

shamila جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:16 ب.ظ

دخملم اصلا این شکلیه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد